در این مقاله از مدیرنو؛ به هدف گذاری شخصی و سازمانی میپردازیم. مدیران با هراندازه و طبقهای، همواره باید هدف گذاری سازمانی در محدوده تحت اختیار خود را تبیین و مکتوب نمایند. همچنین باید از همکاران سازمانشان نیز بخواهند این هدف گذاری را در حوزه فعالیتشان ارائه دهند. در جلسات پایان سال میتوانید با حجم قابلتوجهی اهداف خرد و کلان، اقدام به برنامه ریزی برای سال آینده نمایید. با این مشارکت، همسطح نزدیکی اهداف افراد سازمان را با اهداف کار و کسب سنجیدهاید و هم دراینبین به اهداف و ایدههای تازهای دست خواهید یافت.
هدف گذاری شخصی و سازمانی
- هدف گذاری مشخص و صریح
- جزئیات هدف گذاری
- موفقیت در زندگی کاری ما دقیقاً به چه معناست
- مثالی برای اهداف مشخص در زندگی کاری
- تمرین
- آیا هدف گذاری سال جدید رو برای تجارت تون انجام دادید
- استراتژی رسیدن به اهداف مشخص
- فرمول اهداف
- قوانینی که برای تعیین اهداف تجاریتان به آنها نیاز دارید
- سه مشخصه اهداف درست
- تبدیل روند موفقیت به یک عادت همیشگی
- ارزیابی فرآیندهای موفقیت سازمان
- ادامه روند موفقیت تجارتتان
- تعیین اهداف چه کمکی به شما می کند؟
چه چیزی میتونه عملکرد مارو در رسیدن به موفقیت به طرز چشمگیری بهبود بده؟
هدف گذاری مشخص و صریح
پس باید نحوه هدف گذاری رو یاد بگیریم تا بتونیم هم در تمام زندگی و هم در مراحل کسب کارمان استفاده کنیم.
سادهترین فرمول تعیین اهداف، مشخص و صریح بودن اونهاست. شاید شنیده باشید که می گن حتی وقتی از خدا هم آرزویی (خواستهای) رو طلب میکنیم با جزئیات باشه. تبیین اهداف مشخص شانس مارو برای رسیدن به موفقیت بیشتر میکنه. وقتی اهداف مشخصی رو وضع میکنیم، حکم یه نقشه راه برای ماست که به ما نشون میده چطور به اهدافمان برسیم و همینطور به معیاریِ برای اندازه گیری سطح پیشرفتمان و اینکه آیا در مسیر رسیدن به اهدافمان هستیم یا نه؟
برای اینکه مطمئن باشیم اهدافمان مشخص و صریح هستن، باید تابع فرمول زیر باشن:
فرمول هدف مشخص
هدف + ارزیابی عملکرد + به همراه فعالیتهای مشخص =هدف مشخص
اندازه گیری عملکرد میتونه دورهای و یا در تاریخهای از پیش تعیینشده انجام به گیره و این ارزیابی عملکرد برای هر کدوم از اهدافی که تعیین کردیم باید مورداستفاده قرار به گیره، تا از صحت مسیر و رسیدن بهشون مطمئن باشیم.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در این مورد به صفحه ارزیابی سازمان و ارزیابی عملکرد کارکنان مدیرنو مراجعه فرمایید.
با ما در ارتباط باشید.
فرض کنیم، من میخوام ۱۰ کیلو وزن کم کنم. هدفی که مشخص و صریح باشه و قابل اندازه گیری باید به ترتیبی که میگم باشه:
من میخوام با پیاده روی در پارک مدیران نواندیش در دو ماه ۱۰ کیلو وزن کم کنم، نیم ساعت در شش روز هفته. این مثال نحوه مشخص کردن یک هدف صریح و مشخص رو به خوبی عنوان می کنه و با مؤلفه های مشخصی که داره بهراحتی جلوی طفره رفتن و بهانه جویی منو می گیره.
حالا جزئیات این هدف گذاری رو بررسی میکنیم:
- هدف: کم کردن وزن
- مقدار: ۱۰ کیلوگرم
- مدت زمان: طی دو ماه
- چطوری: پیاده روی
- کجا: پارک مدیران نواندیش
- چند ساعت: روزانه نیم ساعت
- چند روز در هفته: شش روز
قبل از تعیین اهداف در ابتدا باید بدونیم موفقیت در زندگی کاری ما دقیقاً به چه معناست؟
موفقیت از دیدگاه من، یعنی لذت بردن از اون کاری که انجام میدم. چون با لذت بردن از کار به تمام خواستههای خودم میرسم. موفقیت همان نقطهای ست که کارمان به ما انرژی مضاعفی میده و خالق لحظات و اتفاقهایی ست که باعث توسعه زندگی شخصی ما هم می شه.
موفقیت در زندگی کاری برای شما چه معنا و مفهومی دارد؟
- آیا موفقیت رو صرف زمان کمتر در محیط کار و اختصاص زمان بیشتر به خانواده میبینید؟
- آیا موفقیت رو در بهدست آوردن انرژی بیشتر برای انجام تعداد بیشتری از کارهای خودتان میبینید؟
- آیا موفقیت رو در بهدست آوردن اعتمادبهنفس بیشتر و بهتبع فروش بیشتر محصولات و خدمات خودتان میبینید؟
مثالی برای اهداف مشخص در زندگی کاری
هدف مشخص و صریح باید دارای پارامترهای مشخصی همچون مثال زیر باشه:
- هدف آینه که در طول یکماه از تاریخ امروز، با برنامه ریزی مجدد فرآیندهای کاری و همینطور واسپاری کارهایی که دیگران هم می تونن انجام بدن، تمام آخر هفتهها رو با خانواده باشم.
- هدف مشخص دیگر میتواند ساماندهی مجدد کارهای روزانه باشد برای کاهش سه ساعت از ساعات کاری روزانه، از امروز به مدت یک ماه.
مثالهای فوق نمونهای از هدف گذاری مشخص و صریح بوده و باعث بهتر شدن روند کاری روتین ما میشود.
از فرمول بهکاررفته در مثالهای بالا میتوانیم برای تمام مراحل و بخشهای تجارت خودمان هم استفاده کنیم و شاهد بالا رفتن سرعت دستیابی به اهدافمان در کوتاه مدت باشیم.
تمرین:
ابتدا به مدت یک هفته تمام فعالیتهای کاری خودمان رو در یک دفترچه با ثبت مدت زمانی که به اون کارها اختصاص دادیم شروع میکنیم. بعد از یادداشت برداری از روندهای کاری روزانه و آنالیز این یادداشتها می تونیم به نتایج خوبی برسیم. بهعنوانمثال کدام کارها را میتوان در مدت زمان کاری کمتر انجام داد و یا کدام کارها را اصلاً نباید انجام داد. یا چه مقدار از زمان روزانه ما صرف امور متفرقه و فاقد ارزش میشود. این آنالیز کلید اصلی تغییر در روندهای کاری ما و همچنین تبیین برنامههای جدید است.
پس از یادداشت برداری و آنالیز زمانهای سپریشده، میتوانیم با تبیین اهداف مشخص و تغییر در روندهای کاری خود به خواستههای موردنظر دستیابیم.
تعیین اهداف در بنگاههای کوچک و متوسط با توجه به اهمیت ویژه آن، کمرنگ بوده و همین موضوع باعث میشود که چنین بنگاههایی همانند قایقی بدون هدف تنها در آب شناور بوده و با توجه به جریان آب به اینسو و آنسو کشیده شوند. در ثانی هرلحظه امکان برخورد با صخره (بحرانهای موجود در بازار) و یا بلعیده شدن توسط کشتیهای عظیمالجثه (رهبران بازار) وجود دارد.
خیلیها روزهایی رو در تجارتشان پشت سر گذاشتن که تنها کارشون رد شدن از بحرانی به بحران دیگر بوده است. اما همه ما می دانیم که این موقعیتی نیست که به دنبال آنیم.
آیا هدف گذاری سال جدید رو برای تجارت تون انجام دادید؟
درهرصورت تعیین اهداف بهتنهایی باعث موفقیت و رسیدن به خواستههای ما نیست بلکه تعیین هدف در تجارت اولین گام جهت نیل به اهداف ماست.
هدف گذاریهای ما نیازمند سلسله اقداماتی نیز هست. اگر شما شروعی خوب با یک هدف گذاری مشخص داشته باشید ولی استراتژی رسیدن به آن هدف را برنامه ریزی نکرده و نهایتاً اقدامات لازم را برای دست یابی به هدف را به انجام نرسانده باشید، این تضمین وجود خواهد داشت که به هیچیک از اهداف (هرچقدر مشخص) خود نخواهید رسید.
استراتژی رسیدن به اهداف مشخص، حلقه مفقوده تعیین اهداف ماست.
شما بدون برنامه ریزی استراتژیک و تعیین اقدامات لازم جهت دستیابی به اهداف، فقط پارامترهایی را که کاملاً به شانس وابسته هستند را مشخص نمودید.
نداشتن استراتژی در تعیین اهداف سال جدید همانند شانس فرد نابینایی ست که در یک مسیر جدید قصد رسیدن به مقصدی را دارد. و این روند، آن راهی نیست که منجر به موفقیت شما در تجارتتان میشود. برای رسیدن به اهداف تجاری خودتان تنها تعیین اهداف مکفی نیست بلکه باید اقدامات لازم را بر اساس زمان بندی مشخص، تبیین و اجرا نمایید.
بهعنوانمثال:
فرض کنید هدف فروشگاه مدیران نواندیش افزایش فروش محصولات خود است. با توجه به مباحث پیشین، چنین هدفی از اثرگذاری مکفی برخوردار نیست و این هدف یک برنامه با افق بسیار وسیعی است.
اولین مرحله:
شفاف سازی این هدف، تعیین مقدار افزایش فروش در سال آینده میباشد. این شرکت در سال آینده قصد افزایش فروش خود را تا ۲۵% داشته و با توجه به نوسانات بازار (فصلی) میانگین ماهانه خود را بر روی ۲٫۵% تنظیم خواهد نمود. چنین هدف مشخصی شرکت را مقدور میسازد تا ارزیابی عملکرد ماهانه خود را رصد نموده و به تناسب همین ارزیابی تغییرات لازم را در برنامه خود اعمال نماید. در هدف گذاری مذکور، شرکت در پایان هرماه شاخص پیشرفت خود را بررسی مینماید.
گام بعدی:
پس از تبیین ماهانه اهداف، باید استراتژیهای دست یابی به اهداف تعیین شوند. در مثال فوق، استراتژی شرکت جهت رسیدن به اهداف در ماه اول بهوسیله حراج کالاهای موجود با ۱۰% تخفیف و همچنین تبلیغات در شبکههای مجازی و محلی میباشد. برنامه ماه دوم نیز، فروش محصولات جدید از طریق اطلاع رسانی به مشتریان سابق با زمانبندی پانزده روز در سه مرحله (اول، پانزده و سیام ماه) میباشد.
فرمول اهداف
هر هدفی که برای کار و کسبتان مشخص میکنید باید تابع فرمول زیر باشد:
اهداف مشخص + فعالیتهای زمانبندی شده مشخص = موفقیت در تجارت
مزیتی که باعث میشود در مثال ذکرشده، شرکت به اهداف مورد نظر خود دست یابد، استفاده از راهکارهای متعددی ست که در طی ماههای سال تدوین نموده و خود را محدود به یک نوع استراتژی نکرده است.
این فرمول چطور باعث میشود که شما گامی فراتر از تعیین هدف اولیه بردارید؟
ارزیابی موفقیت و شکست شما در این شیوه ساده است. چراکه ارزیابی روند پیشرفت اهداف مشخص و فعالیتهای مشخص بهمراتب راحتتر از اهداف مبهم و عمومی ست. بعد از اتمام مراحل فوق، بهجای اینکه شرکت شما هدفی داشته باشد که رسیدن یا نرسیدن به آن وابسته به شانس باشد، شما یک نقشه راه جهت دستیابی به اهدافتان را در اختیاردارید که از یک نقشه نظامی دقیقتر و بهتر عمل خواهد کرد. و همین مسئله باعث خواهد شد تا شما بهجای آماده شدن برای شکست و یا درگیری مداوم با بحرانهای کار و کسبتان، به موفقیتهای تجاری مدنظرتان برسید.
قوانینی که برای تعیین اهداف تجاریتان به آنها نیاز دارید
تبیین اهداف تجاری (همچون هدف گذاری شخصی برای هر فرد)، به تجارت ما سمتوسو داده و باعث ایجاد انگیزه در مجموعه ما میشود. مهمترین دستاورد تبیین اهداف تجاری، حفظ روند حرکتی دلخواه در مسیر درست برای تجارت ماست. سؤالی که از سوی اغلب مدیران مطرح میشود اینست که: در بازار پرتلاطم تجاری چطور میتوان اهداف درستی را تدوین و برنامه ریزی نمود؟
هر هدف درستی دارای سه مشخصه ذیل میباشد:
۱- اهداف تجاری باید مطابق با شرایط حال حاضر تجارت ما باشد
در مواردی مشاهدهشده که مدیران بهاشتباه اهدافی را تبیین نمودهاند که هیچ سنخیتی با شرایط کاریشان ندارد! بهعنوانمثال: مدیری هدف تجاری خود را توزیع ۱۰۰ کارت ویزیت در ماه قرار داده است! این کار چه نفعی میتواند برای تجارت این مدیر داشته باشد؟
اگر هدف از توزیع کارت ویزیت، شناساندن بیشتر مجموعه باشد، همه ما خوب میدانیم زمانی ارائه کارت ویزیت باعث گسترش نام مجموعه و بهتبع آغاز تعاملات میشود که ارتباطی قبل از این مرحله اتفاق افتاده باشد. تنها از طریق توزیع کارت ویزیت نمیتوان به چنین هدفی دستیافت.
ثمره این راهبرد (هدف گذاری) تنها اتلاف زمان و بودجه بوده و مرتبط بودن اهداف تجاری در بیشتر مواقع باعث سودمندی و بهبود در روند تجارت خواهد بود. این سودمندی ممکن است مستقیماً تبدیل به درآمد نشود، بلکه ماهیت و ذات اهداف مرتبط، آماده سازی (پی ریزی) مجموعه شما جهت نیل به اهداف مالی شماست.
۲- اهداف تجاری باید قابل پیگیری باشند
بیشترین اشتباه در فرآیند تعیین اهداف، دقیقاً زمانی است که شما شروع به تعیین اهداف مبهم و غیر واقعی میکنید.
فرض کنیم یک شرکت ارائهدهنده خدمات اینترنت هدف خود را “توسعه خدمات مشتریان” تبیین نموده است. این هدف، هدفی زیبا و درعینحال مبهم است. اگر شما مدیر این شرکت بودید، چطور رسیدن به این هدف را به اجرا در میآوردید؟
زمانی که اهداف تجاری خود را مشخص میکنید، اطمینان حاصل کنید که اهداف تعیینشده از حالت اهداف عمومی، فراتر و بهینهتر باشند (تبیین اهداف مشخص).
همانطور که قبلاً نیز متذکر شدیم، تدوین راهبردی اهداف مشخص میتواند در بهبود و ارزیابی پیشرفت تجارتتان کمک شایانی کند.
اهدافتان باید قابلیت ارزیابی عملکرد داشته باشند.
۳- اهداف تجاری باید اهرمی در جهت موفقیت سازمان باشند
هدف از تبیین اهداف سازمانی حرکت روبهجلو در سازمان است و همه مطالب هدف گذاری ارائهشده تا امروز به جهت ایجاد انگیزه درحرکت رو به جلوی تجارتتان بوده. زمانی که اهداف تجاری خود را تبیین میکنیم باید تمام توجه خود را معطوف به سطح دسترسی آنها کنیم.
درصورتیکه اهداف تعیینشده خیلی سطح بالا و غیرقابلدسترس باشند، درصد احتمال شکست خود را بالا بردهایم و بر همین اساس خیلی زود ناامید میشویم. چون بسیاری از ما قابلیت تشخیص پیشرفت را داریم و درصورتیکه نتوانیم در مسیر دسترسی به اهداف قرار گیریم، سریع از ادامه فعالیت سر باز میزنیم.
در ثانی، در صورتی که اهداف خود را خیلی سطح پائین و دم دستی انتخاب کنیم و مجبور نباشیم فعالیتهای پیچیده و سختی جهت دسترسی به آنها انجام دهیم، این اهداف بههیچوجه رضایت خاطر ما را تأمین نخواهند کرد.
انجام دقیق این سه مرحله در هدف گذاری سازمانی میتواند شمارا از خطاها و همچنین حرکت در مسیرهای اشتباه حفظ کند. اینگونه هدف گذاری باعث جلوگیری از اتلاف وقتتان و همچنین آزمون و خطا کردن مراحل مختلف کاری باز داشته و سازمان را در مسیر تعالی حفظ مینماید.
تبدیل روند موفقیت به یک عادت همیشگی
ما باید با ارزیابی برنامههای از پیش تعیینشده، روتین سازی پروسه موفقیت و همچنین با ترکیب کردن این برنامهها به فرآیندی، مناسبِ تجارت برسیم.
ارزیابی فرآیندهای موفقیت سازمان
۱- ارزش گذاری اهداف تجاری
هر تغییر بزرگی با برداشتن گامهای کوچک اما صحیح شروع خواهد شد و پیوستگی در برداشتن همین گامهای کوچک است که باعث حصول موفقیت در دراز مدت خواهد شد. بار دیگر به استراتژیهای تجارت خود، نگاهی با تعمق بیشتر داشته باشید. آیا ابزارهای مناسبی به این استراتژیها اختصاص دادهاید؟ ممکن است برخی از این استراتژیها با دادن زمان بیشتری به آنها از عملکرد بهتری برای پیشرفت تجارتتان برخوردار باشند. شاید استراتژیهای تجارتتان با شرایط حال حاضر زندگی شخصیتان تضاد (تعارض) دارند!
۲- تعیین جایگاهی که قصد رسیدن به آن را دارید
اهداف و برنامههایی که برای سال جدید تبیین نمودهاید را به بخشهای کوچکتر تقسیم نموده و هیچگاه بیشتر از ۴ برنامه را در طول یک زمان دنبال نکنید. چون برنامههای زیاد باعث دلزدگی شما شده و بهطور حتم دست از تلاش برای رسیدن به آنها خواهید کشید.
- آیا در حال اجرای برنامهها جهت رسیدن به اهداف هستید؟
- آیا برنامههایی وجود دارد که هنوز اقدامی جهت راهبری آنها انجام نداده باشید؟
اگر چنین برنامههایی در لیست شما وجود دارند، بررسی کنید که آیا این برنامهها ارزش اصلاح شدن و ادامه روند اجرا را دارند یا باید نسبت به تغییر آنها یا ایجاد اهداف و برنامههای جدید اقدام نمایید. در تمامی مراحل هدف گذاری شخص سازمانی که به آنها اشاره نمودیم، مهمترین نکتهای که تأکید فراوانی بر آن شد: بازخورد گیری و بهبود همیشگی فرآیندها جهت ارتقا کسب و کارتان بوده. همانطور که هیچ کودکی بدون نگهداری و محافظت رشد نخواهد کرد، هیچ هدفی نیز بدون بررسی و بهبود همیشگی فرآیندها به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
تمام تلاش ما بر این است در دوره توسعه کار و کسب بتوانید گامهای مؤثری جهت اجرای استراتژیهای موردنظر در مسیر نیل به اهداف خود بردارید. ما در این دورهها استراتژیهای عمومی را برای شما بازگو میکنیم تا شما بهتناسب تجارت خود نسبت به تدوین آنها اقدام نمایید.
برخی از استراتژیهای مطرحشده در دوره توسعه کار و کسب بهمراتب تاثیرگذارتر از انتظارات شماست. بهشرطی که پیگیرانه در انجام صحیح آنها متعهد باشید. شما با بهکارگیری همین استراتژیها میتوانید موفقیت را به یک عادت در سازمانتان تبدیل کنید. همچنین شاهد قدرتمندی این ابزارها در تغییر جایگاه تجارتتان باشید.
ادامه روند موفقیت تجارت شما
دوباره در مورد جایگاه سه ماهه آیندهتان فکر کنید. تعیین اهداف مشخص به شما در رسیدن به جایگاه موردنظر کمک شایانی خواهد نمود. پس حتماً این مرحله را با دقت و کار تیمی بهپایان برسانید. شما باید از خودتان این سؤال را بپرسید استراتژیهای توسعه کسب و کار را که آموختید، چطور میتوانند بهینه سازی شده و همسو با تجارت شما باشند.
یکی از ملزومات اصلی تأثیر بهینه استراتژیهای کار و کسب، انجام اصلاحات و تغییرات بر اساس شرایط تجارتتان میباشد. تا بتوانید حداکثر بهره وری را برای تجارت خودتان بهدست آورید. نگاهی مجدد به زمانبندی های خود نموده تا بتوانید بر اساس همین زمانبندی ها مسیر توسعه تجارتتان را برنامه ریزی و اجرا نمایید.
تعیین اهداف یکی از مسیرهای دستیابی به خواستههای ماست. بسیاری از ما همچنان بر این باوریم که تعیین هدف و رسیدن به آنها کاری بس طاقت فرساست. بر اساس تحقیقات به عملآمده تنها ۳% از مردم دنیا اهداف تعیینشده دارند!
تعیین اهداف چه کمکی به شما می کند؟
تعیین اهداف به شما کمک میکند تا از سردرگمی و اتلاف بیهوده انرژیتان رهایی یابید. به شما میآموزد که چطور هدف گذاری سازمانی نموده و به آنها دستیابید.
در سلسله مقالات هدف گذاری، هدف ما نشان دادن راهی جهت دستیابی به اهدافتان بوده. اینکه هدف گذاری چگونه میتواند باعث به حرکت درآمدن شما در مسیر هدفهایتان باشد. بیشتر افراد در ابتدا یا اواسط هرسال هدفهایی را برای خود تعیین مینمایند. اما در حد فاصل این هدف گذاریها، حرکت به سمت آنها را فراموش میکنند. نتیجه اینست که همیشه هدفهایی را تعیین میکنند که هیچگاه به آنها دست نخواهند یافت.
به گفته دکتر فرهنگ، ما آدمها خوب میدانیم چه چیزی نمیخواهیم اما دقیقاً نمیدانیم که چه میخواهیم.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در این مورد به صفحه مشاوره کسب و کار مدیرنو مراجعه فرمایید.
با ما در ارتباط باشید.
پیشنهاد مطالعه: