در این مقاله از مدیران نواندیش؛ ۳ راهکار عملی در مدیریت کسب و کار میپردازیم. خیلی از ما بدون تسلط کامل بر هنر مدیریت خودمان، زندگی را طی میکنیم. کار بخش مهمی از زندگی ماست و باید نکات مهم و کاربردی این حوزه را یاد گرفته و از آنها استفاده کنیم. این نکته در مورد کارآفرینان نیز صدق کرده و باید به نکات اساسی و لازم توجه نمود تا از این بخش بیشترین سود را ببرند.
راهکار عملی مدیریت کسب و کار
۱- مدیریت زمان
زمان در حال گذر است نمیتوانیم آن را افزایش دهیم و بهقدر کافی از آن در اختیار نداریم. بنابراین ضروریست نهایت استفاده را از آن ببریم. دو روش برای حداکثر بهرهبرداری از زمان وجود دارد:
- استفادهی “کارا” از زمان: برای هرحجم از زمان، دو برابر فعالیت کنیم.
- استفادهی “کارآمد” از زمان: برای انجام دادن کارهای درست، تمرکزکنیم.
بهطور ایده آل ضروریست از زمان هم بهطور کارا و هم کارآمد بهره ببریم.
خیلی از دورههای مدیریت زمان، بر کارایی زمان تمرکز دارند. بر کارآمدی زمان تمرکزکنیم. در ابتدا تمرینی را انجام میدهیم:
- ده یا بیست سال گذشته را به یاد بیاورید. چه چیزی از آن سالها، بیشتر به خاطرتان میآید؟
- میخواهید امسال را در بیست سال آینده، چطور به یاد بیاورید؟
افزایش ۸ درصدی حقوق، انجام دادن ۲۱۲۵ ساعت کار و… اینها گزینههایی هستند که شاید به خاطرتان بیاید. سالهایی هستند که از آنها چیز بهدردبخوری به خاطر نمیآید.
سالهای هدررفتهی زیادی در زندگی همهی ما وجود دارد. زندگی را باید به شیوهای دیگر و خاص ادامه داد تا سالهایی بهیادماندنی را برایمان بر جای گذارد. برای ماندگار شدن یک سال، چند هدف تعیین کنید.
شاید رسیدن به برخی اهداف، بیشتر از یک سال طول بکشد، اما بهتر است که برایش تلاش کرده و این تلاش برایتان ماندنی شود تا اینکه اصلاً هدفی نداشته باشید. وقتی هدفتان تعیین کردید، برای بهدست آوردن آن، در هرس کردن هرچیز مزاحمی، بیرحم باشید. خواهید دید که بخش بزرگی از زندگی شما، همهمه بوده و حجم زیادی را اشغال کرده. همهمهها را از بین ببرید و بر روی هدفتان متمرکزشوید.
مهمترین علت تنظیم هدف برای اینست که شمارا وادار به حرکت میکند که ارزشش بسیار بیشتر از چیزیست که دریافت میکنید. به همین خاطر اهداف قدرتمند هستند چون آنها بخشی از اجزای سازنده زندگی مایند. در مقاله ” ۵ راه ساده در برنامهریزی هدفهای زندگی ” از مدیران نواندیش، به نکات مهمی میپردازیم.
راهکار عملی مدیریت کسب و کار
- اولین بار درست انجام دهید: دوبارهکاری پرهزینه است؛ چون کارهایی را که یک بار انجام دادید، پاککرده و مجدداً شروع کنید.
- با هرتکه کاغذ، هرایمیل، هر ماس تلفنی فقط یک بار برخوردکنید: تصمیم با شماست که جواب بدهید، جواب ندهید یا به تعویق بیندازید. انتخاب این گزینهها بستگی دارد به اینکه چقدر با خودتان صادق هستید و اولویتبندیهایتان چقدر منطقیست.
- بیمحابا برنامهریزی کنید: برای هر رویداد طوری برنامه بریزید که مناسب جدول زمانی شما باشد، نه دیگران. اگر با توجه بهوقت دیگران برنامهریزی شود، دفتر روزانهی شما از زمانهای مرده و بیمصرف پُر خواهد شد.
- فهرست کارهایتان را بنویسید: در این فهرست، کارهای مهم و ضروری را با ستاره مشخص و فضا را برای انجام آنها بازکنید.
- انعطاف داشتن: وقتهای آزادی برای فکر کردن، استراحت و تفریح بگذارید. ارّهی خودرا تیزکنید تا بین راه خسته نشوید.
- کمک بگیرید: سعی نکنید همهی کارهایتان را خودتان انجام دهید.
پیشنهاد مطالعه: عوامل موفقیت در کار و شغل چیست؟
۲- مدیریت تنش
بیشتر آدمها، هنگام فشار عملکرد خوبی دارند. بنابراین نباید از چالشها فرارکنیم. بلکه باید از آنها استقبال کنیم و از چالشها کمک گرفته، یاد گرفته و رشدکنیم. اما در این مسیر نباید فشار را با تنش اشتباه بگیریم. هنگامیکه چالش را کنترل و مدیریت کنیم، به تنش دچار نمیشویم و میتوانیم از جنبههای مثبت چالش در مسیر خودسازی بهره ببریم.
- مسئله را بشناسید و زود با آن مواجه شوید: هرچه مسئله را مدت طولانیتر به حال خودش رهاکنید، بدتر میشود.
- چیزی بیابید که بتوانید کنترل کنید: نمیتوانید برای چیزهایی که خارج از کنترل شماهستند کاری انجام دهید. بنابراین ببینید چهکار میتوانید انجام دهید و بر آن تمرکزکنید.
- حمایت بهدست آورید: توصیه و پشتیبانی از طرف همکاران و دوستان معتمد میتواند راهی به جلو باشد. مشکلی که در میان گذاشته شود، نصفش حلشده.
- روی نقشهی “ب” کارکنید: این یعنی فقط یک نقشه به نام “الف” نداشته باشید. با یک نقشه، آسیبپذیر و وابسته به رویدادهای بیرونی و دیگر افراد خواهید بود. همیشه برای هر مشکلی حداقل دو یا چند راهحل پیداکنید. با این کار اقتدار و کنترل بیشتری بر امور خودتان را خواهید داشت.
۳- مدیریت مهارتهای کسب و کار
مهارتهای موردنیاز برای کارآفرینان میتواند در ۳ حوزه ذیل تقسیم بندی شود:
- مهارتهای فنی
- مهارتهای مدیریت کسب و کار
- مهارتهای کارآفرینانه فردی
هر یک از این مهارتها از ارزش خاصی در مسیر کارآفرینی برخوردارند. مهارتهایی در تقسیمبندیها به چشم میخورد که شاید خیلی تمسخرآمیز به چشم آید؛ همچون مهارت نوشتن که به نظر چیز کوچک و بیارزشیست اما در عمل میبینیم که مدیران از این جنبه دچار ضعف هستند و اغلب با تکیهبر اختیارات مدیریتی، این وظیفه را به منشی واگذار کرده و شانه خالی میکنند.
همچنین شاید مهارتهایی همچون مهارتهای میان فردی را در ذات خودمان ببینیم، اما هنگام ارتباط با افراد مادون و مافوق در محیط کار، متوجه میشویم که نمیتوانیم بهصورت کارآمد و دو طرفه با آنها ارتباط برقرارکنیم. چه خوب است که با شناخت مهارتهای موردنیاز خودمدیریتی، قدم در مسیر ارتقای آنها برداریم.
چند نکتهی تکمیلی:
با همکاران خود کنار بیایید:
به خاطر همکارانتان، کار خودرا ترک نکنید. منظور از همکاران میتواند مادون یا مافوقتان باشد. این درست نیست که به خاطر فردی که از کار کردن با او لذت نمیبرید، کارتان را ترک کنید.
اگر از شغلتان لذت میبرید و در حال پیشرفت هستید، به دلایل گذرا، آیندهتان را نابود نکنید. شاید اینجا همانجایی باشدکه شکوفایی شمارا رقم بزند. وقتی جابهجا شوید، قدرت غیررسمی خودرا از دست میدهید. قدرت غیررسمی، چیزیست که در نقش کنونی خوددارید و بهوسیلهی سابقهی حضور شما در این نقش به وجود آمده. در شغل جدید از این مزایا بیبهرهاید.
در مشاغل کارآفرینی نیز، سازهای مخالف بهمراتب بیشتری هست. وقتی در حال به ثمر نشاندن ایدهای نو هستید، نظرهای مختلفی از اعضای تیم میشنوید. آنکه غیرمنطقی باشدبا خودخواهی، میل به اعمالنظر خودش دارد امّا آنکه به فکر میوه دادن نهال ایده باشد، با بهترین انتخاب، تیم را به سمت موفقیت پیش میبرد.
از ایدهی خودتان دست نکشید:
درصورتیکه به عملی شدن و پاسخ گرفتن از ایدهی خودتان، اطمینان کامل و منطقی دارید و ایده را از همه لحاظ سنجیدهاید، چنان چه مطمئنید که اصرار شما بر اجرای ایدهتان، منشأ احساساتی ندارد، مصرانه تلاش کنید.
شاید در این مسیر بهدفعات جملاتی از این قبیل بشنوید: ” این ایده عملی نیست”. با شنیدن امثال این جمله از هدفتان دلسرد نشوید. شاید این مسیر پر پیچوخم، همان مسیری باشدکه شمارا به موفقیت در هدفتان برساند.
پیشنهاد مطالعه: چگونه ایده را به عمل تبدیل کنیم ؟
کارآفرین شوید:
وقتی لذتها و سختیهای آزادی را کشف کردید، هیچوقت نخواهید توانست برگردید و کارمند شوید. اگر اولین کسب و کار شما شکست خورد، مجبورید خودتان را از نوساخته و کسب و کاری جدید را شروع کنید. شما نمیتوانید از کارآفرینی به کارمندی برگردید. اما این را به خاطر داشته باشید که شکست، جیبهایتان را از طلای تجربه پر میکند.
پیشنهاد مطالعه: