در این مقاله از مدیرنو؛ به انواع استراتژی های کسب و کار میپردازیم. انواع استراتژی در سطح سازمان چیست؟ حتماً با انواع مختلف استراتژی آشنا هستید. استراتژی رهبری هزینه ، متنوع سازی ، خرید شرکتهای دیگر و ادغام شدن، جهانی شدن ، مشتری مداری ، رهبری محصول ، ترکیب عمودی ، انعطاف پذیری ، تمایز محصول و … انواع استراتژی هایی هستند که در تئوریها عنوان میشود.
هنگامیکه محیط داخلی و خارجی کسب و کار خود را مورد تحلیل قراردادید و فهرستی از نقاط قوت و ضعف سازمانتان را تهیه کردید، و پس از تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، زمان آن رسیده که استراتژی سازمان یا همان مسیر رسیدن به هدف خودتان را طراحی کنید.
پیشنهاد مطالعه: مثال هایی برای درک بهتر مفهوم استراتژی
تمامی شرکتهای غیردولتی، به دنبال یک هدف تجاری هستند و آن چیزی نیست جز کسب سود.
شناسایی و اجرای یک استراتژی که به شرکت قابلیت دفاع و سودآوری در بخشی از بازار را میدهد. این بازار ممکن است کوچک یا بزرگ باشد. ممکن است سود زیادی در تعداد محدودی از معامله به دست آید یا سود کم از تعداد زیاد معامله! ممکن است روابط عمیقی با تعدادی کمی از مشتری وجود داشته باشد یا روابط سطحی و زودگذر با تعداد زیادی از مشتریان! صرف نظر از اینها، شرکت تلاش میکند سودآوری را افزایش دهد.
انواع استراتژی های کسب و کار
به گفته دیوید کالیس، ۴ نوع استراتژی وجود دارند که بعید به نظر میرسد سایر استراتژیها یکسان یا مشابه با این ۴ نوع نباشد:
- ۱- استراتژی رهبری هزینه پایین
- ۲- استراتژی متمایز سازی محصول (خدمات یا کالا)
- ۳- استراتژی روابط مشتری
- ۴- استراتژی تأثیر شبکه
انواع استراتژی در سطح سازمان چیست؟
۱- استراتژی رهبری هزینه پایین برای رسیدن به هدف
در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، تخفیف خرده فروشان در امریکا، از جمله ای.جی، کوروت و کی مارت، بخش قابلتوجه و عمدهای از بازار خرده فروشی را از فروشگاههای تخصصی و سنتی ربودند. این موفقیت تابع توانایی آنان در عرضهی کالاهای ارزان قیمت بود. آنها این توانایی را از طریق پایین نگهداشتن هزینه، بهدست آورده بودند.
موفقیت استراتژی رهبری هزینه پایین در تعدیل کردن هزینهها با توجه به انتظار مشتری و حفظ سطح سودآوری است.
با توجه به تصویر زیر، مشاهده میشود که فاصلهی عمودی بین تمایل مشتری برای پرداخت (خط بالا) و هزینهی تولید محصول (خط پایین)، دامنهی قیمت گذاری برای هر محصولی را تعیین میکند. همچنین ارزش افزودهی شرکت از دیدگاه هر مشتری محاسبه میشود. ارزشی که مشتری از محصول دریافت میکند، تعیینکننده اینست که آیا او حاضر است قیمت تعیینشده را بپردازد یا نه؟ و آیا دوباره به سمت خرید این محصول کشش دارد یا نه؟
بهعنوانمثال برای مواد اولیه، فاصله بین این خطوط کم است و خط بالایی (قیمتی که مشتریان راضی به پرداخت آن هستند)، تا حد زیادی ثابت است. بنابراین برای سودآوری بیشتر، باید بتوانید هزینه تولید را پایین نگهدارید. در این موقعیت میتوانید از طریق افزایش کارایی عملیات، فشار بر تأمین کنندگان برای قیمتهای پایینتر، خرید مواد اولیهی ارزانتر با حفظ کیفیت و … این روشها را انجام دهید (همچون روش وال مارت).
ممکن است فکر کنید استراتژی هزینه پایین، فقط برای شرکتهایی کاربرد دارد که محصولات فیزیکی تولید میکنند. اما خلاف تصور شما، این استراتژی میتواند در شرکتهای خدماتی نیز مفید واقع شود.
۲- استراتژی متمایز سازی محصول برای رسیدن به اهداف
هر استراتژی موفق، حتی استراتژی رهبری-هزینه پایین، از متمایز سازی بهره میگیرد. اما برای اکثر شرکتها، متمایزسازی بهصورت افزایش کیفیت محصول است که برای مشتری جذابتر است.
وجه تمایز لامپهای ادیسون در مقابل لامپهای گازی این بود که لامپهایی که ادیسون تولید میکرد:
- محیط را در شبهای تابستان گرم نمیکرد.
- با یک کلید بهراحتی روشن و خاموش میشد
- خطر آتش سوزیهای جدی نداشت
- تمایز در صنف مواد اولیه
شاید تصور کنید در بازاری متشکل از تولیدکنندگان و توزیع کنندگان مواد اولیهی سایر صنایع، فرصتی برای استفاده از استراتژی متمایزسازی وجود ندارد. با وجود رقابت بالا و تفاوت کم در قیمت مواد اولیه در بازار و مشخصههای تقریباً یکسان بین محصولات مشابه، متمایزسازی حتی در بخش تولید و توزیع مواد اولیه نیز قابل استفاده است؛ خدمات پس از فروش، تحویل، امکان ارجاع کالای باقیمانده و امثالهم میتواند فرصتهای مناسبی برای متمایز سازی در صنف مواد اولیه فراهم آورد.
بهعنوانمثال، تنوع گستردهای در نوع سیمان وجود ندارد؛ اما شرکت “سیمکس” در مکزیک، با تحویل سریع و قابل اطمینان، در بخش فروش شرکت، تمایز ایجاد کرده است. این استراتژی تولید و پشتیبانی، سبب شده است سیمکس در بسیاری از بازارها، بهقدرت صنعتی مهمی تبدیل شود.
تمایز مؤثر
این را بدانید که تمایز در محصولاتی مؤثر است که مشتری برای آن ارزش قائل باشد؛ البته نه برای همه مشتریان، بلکه فقط مشتریان هدف.
اگر این مشتریان برای آنچه محصول شمارا متمایز میسازد، ارزش قائل باشند:
- آنها محصول شمارا بین محصولات مشابه انتخاب میکنند.
- آنها راضی به پرداخت مبلغ بیشتری برای محصول شما میشوند.
- بهصورت ترکیبی از ۱ و ۲ عمل میکنند.
در مورد پاسخ به این سؤالات، تجربه و شناخت از بازار بهترین منبع اطلاعاتی است.
۳- استراتژی روابط با مشتری
چرا خیلیها مشتری سوپرمارکتهای محله، بازارهای گوشت و نانواییهای محلی هستند در حالی که میتوانند همین خدمات یا کالاها را از فروشگاههای بزرگتر با قیمت ارزانتر تهیه کنند؟
دلیلش این است که آنها برای روابط شخصی با مشتریان، ارزش قائلاند. این روابط ممکن است در چند شکل ظاهر شود:
- فرد با صورتی آشنا معامله میکند؛
- فروشنده، مشتری و نیازهایش را بهتر و بیشتر میشناسد؛
- فروشنده حاضر است در مورد محصول، چگونگی استفاده از آن و.. با مشتری صحبت و او را راهنمایی کند.
- بهرهگیری مؤثر از استراتژی روابط با مشتری
میزان موفقیت شرکتها در استفاده از استراتژی روابط مؤثر با مشتری، بستگی به این دارد که این روابط چقدر به ارزش محصول میافزاید.
بهعنوانمثال فروشندهی محلی که در مورد نحوهی کاربری محصول موردنظر با مشتری تبادلنظر میکند و راه بهتری برای فرآوری آن محصول در اختیار مشتری میگذارد، سبب میشود استفاده از آن محصول برای مشتری لذت بخش تر شود. او با یک مکالمه کوتاه، نحوهی استفادهی درست یا بهتر از محصول مورد معامله، مشتری را آگاهتر کرده و سبب افزایش اعتماد و وفاداری مشتری به کسب و کار خود میشود. در طول این مکالمه، صمیمیتی بیشتر ایجادشده و موجبات خریدهای بعدی را به وجود میآورد.
۴- استراتژی تأثیر شبکه برای رسیدن به اهداف
هنگامیکه اولین تلفن در اواخر قرن ۱۹ به فروش رسید، خیلی به درد نمیخورد. یک شخص میتوانست فقط با تعداد محدودی صاحب تلفن تماس بگیرد؛ اما بهتدریج منازل، مغازهها و ادارات به شبکه تلفن پیوستند و خدمات شرکتهای تلفن بیشتر و بیشتر شد. این پدیده، تأثیر شبکه نامیده میشود. یعنی هرچه محصولات بیشتری فروخته شده و بر شبکه کاربران افزوده شود، ارزش آن محصول افزایش مییابد.
تأثیر شبکه یک استراتژی جدید است. نرم افزار و سیستمهای آنلاین به افراد اجازه میدهند تا محصولات خود را به نمایش بگذارند. سایتهای مزایدهی آنلاین با افزایش کاربران اهمیت مییابند. موفقیت با استراتژی شبکه عمدتاً بستگی به توانایی شرکت در پیشگامی و حفظ آن دارد. انجام چنین کاری، فضای خیلی کمی را برای رقبا باقی میگذارد. همچون مایکروسافت با انتشار سیستم عامل ویندوز.
کدام استراتژی بهتر است؟
شما باید بدانید هر گزینه شامل مزایا و معایبی است. اگر شما تمرکز بر تعداد کمی از مشتریان را انتخاب میکنید، باید از ارائه خدمات به کل بازار منصرف شده و محصول مورد علاقهی تعداد محدود مشتریان هدف خود را تولید کنید.
در مقاله “چگونه باید استراتژیهای موفق را پیاده سازی کنید؟” از مدیرنو، به نکات مهم در پیاده سازی استراتژیهای سازمانی پرداختهایم.
هشدار مایکل پورتر، استراتژیست بزرگ را فراموش نکنید:
شرکتهایی که سعی میکنند همه چیز و همه جا باشند، در فراز و نشیبها دچار سردرگمی شده و کارکنان مجبور میشوند بدون یک چارچوب روشن، تصمیمهای عملیاتی روزمره بگیرند. مهم است که مطمئن شوید استراتژی شما با مشتری بازار هدف همسو باشد. این موضوع ممکن است در خلق استراتژی، عاملی حیاتی باشد. مشتری بازار هدف خود را همیشه مدنظر داشته باشید و مطمئن شوید که همکارانتان هم این کار را انجام میدهند. تطابق بین استراتژی و مشتریان هدف، کاملاً ضروری است.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در این مورد به صفحه مشاوره کسب و کار مدیرنو مراجعه فرمایید.
با ما در ارتباط باشید.
برچسب ها: انواع استراتژی های کسب و کار , انواع استراتژی در سطح سازمان
منبع: مدیرنو